سیسمونی قسمت 2
جیگر مامان سلام
پاره قلبم امروز اومدم تا بلکه بشه باقیه عکسای سیسمونی رو بزارم به امید خدا
عکس لباس ها و وسایل کمدت رو
البته ما زیاد لباس واست نگرفتیم. یعنی در واقع سعی کردیم لباس سایز بزرگ نگیریم و چون معلوم نمیشد که تنت بشه و بتونی بپوشی یا نه. این لباس هایی هم که بزرگن همشون کادو هستن
بیشتر این عروسک ها رو هم خودم قبلنا خریدم و واست نگه داشتم
این سبد یاد بوداست که بازم خودم درست کردم
البته اون قرانی که روش گذاشتم یادبود عروسی مامان و باباته
این وان یکاد هم کادوی مامانی و بابا جون برای شماست
البته زحمت کل سیسمونی رو هم کشیدن
ممنون مامانی و باباجون علی کوچولو
این ویکاد رو هم یکی از عموهای من زحمت کشیده واست آورده
بقیه کادو هایی که برات آوردن رو توی دفترت برات نوشتم و همش رو برات جمع کردم و نگه داشتم.اما اینجا چیزی نمینویسم چون همش پول بوده و منم فکر نمیکنم کار درستی باشه که اینجا در مورد مقدارشون چیزی بنویسم
اینم انگشتریه که مامانی از مشهد برات سوغاتی آورده
اینا هم قسمتی از اسباب بازی های خودمه که برات نگه داشتم . بقیه رو خاله سحرت داغون کرد
این دمپایی های قدیمی و اون کتونی های سفید هم باز واسه خودمه که یادگاری برات نگه داشتم
راستی پسرم من با اون کتونی ها رفتم به کوه سبلان