1
پسرکم سلام
دیگه کم کم میخوام شروع کنم و برات از خودت و کارهات و اتفاقات اطرافت بنویسم.
خیلی حرفا دارم برات اما نمیدونم از کجا شروع کنم.یکمی هم زمان و مکان باهام همکاری نمیکنن
هر وقت شما بهم فرصت میدی یه کار دیگه پیش میاد که نتونم شروع به نوشتن کنم.
امروز 42 روز از تولد فرشته عزیزم میگذره.
شما در بامداد روز دوشنبه 4 شهریور ساعت 3 و 15 دقیقه در بیمارستان
مصطفی خمینی به دنیا اومدی.
وقتی به دنیا اومدی 35 هفته بودی و ریه هات هنوز کامل نشده بود. برای
همین 4 روز در nicu موندی.
داستان به دنیا اومدنت برای من خیلی غریبانه بودم که سر فرصت باید برات بنویسمش.
وزنت وقت تولد دو کیلو و نهصد بود و قدت 52 سانتی متر. ماشاالله به پسر
رشیدم که با اینکه یک ماه زود به دنیا اومدخدارو هزار مرتبه شکر هم قدش هم
وزنش خوب بود.
ماشاالله هزار ماشاالله نسبت به اون روزای اول خیلی بزرگ شدی و حالا دیگه
تقریبا نزدیک به 4 کیلو شدی.البته تو این مدت مجبور شدیم بهت شیر خشک
هم بدیم چون هم زردی داشتی هم با شیر من کاملا سیر نمیشی عزیزم.
فکر کنم واسه امروز دیگه بس باشه. به زودی انشاالله میام از خودت مینویسم نفسم
دوست دارم جیگر مامان